خیانت از کجا آب میخورد؟

خیانت از کجا آب می‌خورد؟

هر آدمی یک خائن درون دارد که جایی پهلوی کودک درونش زندگی می‌کند و برخلاف کودک درون باید جلوی ابراز وجودش را گرفت. این یعنی هر آدمی ممکن است مرتکب خیانت بشود. پس این موضوع همیشه پرهیجان فیلم‌های خانوادگی و عامل مهم اکثر طلاق‌های عاطفی و دادگاهی، ممکن است در هر زندگی‌ای رخ بدهد که گاهی دلایل ساده و پیش پا افتاده‌ای دارد.

اما در برخورد با هر مشکلی باید راه حل درست را انتخاب کرد. شاید ساده به نظر برسد اما گاهی ما راه حلی که انتخاب می‌کنیم به نظر خودمان درست است در حالی که دقیقاً هیچ کمکی به حل مشکلات نمی‌کند. اینکه در برخورد با خیانت چه کار کنیم، نکته مهمی است. اینکه بدانیم خیانت همیشه از جانب طرف مقابل زندگی ما نیست، کمی بحث را قابل فهم‌تر می‌کند. گاهی ممکن است خود ما خواسته یا ناخواسته درگیر رابطه‌ای شویم که لااقل از نظر طرف دیگر، خیانت محسوب می‌شود.

مساله کلی در این زمینه متاسفانه این است که اغلب نمی‌دانیم داریم در مورد چه چیزی حرف می‌زنیم و وقتی هم که پیش می‌آید، نمی‌دانیم چطور باید با مساله برخورد کنیم. این‌ها را کسی می‌گوید که به واسطه تجربه کاری‌اش با خیانت بین زن و مرد آشنا است.

چارچوب شما کجاست؟

ما سه نوع رابطه داریم، رابطه همکاری، رابطه عاطفی و ازدواج. صمیمیت ما در این سه رابطه متفاوت است؛ مثلاً در رابطه همکاری، صمیمیت کمی وجود دارد و رازها و نگفتنی‌های ما در هر کدام متفاوت است. حتی در رابطه زن و شوهری هم ما حرف‌های نگفتنی داریم اما به میزان خیلی کم. تعهد ما در هر یک از این روابط فرق می‌کند، مثلاً ممکن است یک رفتار من از نظر همکارم بی‌تعهدی نباشد اما از نظر همسرم بی‌تعهدی باشد. بحث لغزش اما متفاوت است. بسته به تیپ خانواده‌ها بحث لغزش و خیانت مطرح می‌شود. مثلا ممکن است در خانواده من، اگر همسرم با همکار مردش چای بخورد، خیانت محسوب شود. ما همیشه خطا و لغزش را وقتی تعریف می‌کنیم که فرد از چارچوب و خط‌کشی ما گذشته باشد. اگر ما با هم حرف بزنیم و این خطوط را مشخص کنیم، مشکلات حل می‌شود.

بزرگ‌ترین اشتباه ما این است که گفت‌وگو نمی‌کنیم و با اصول خانه پدری رفتار می‌کنیم، توقع هم داریم که طرف از قبل بداند.

مثلاً زنی که برادرش همیشه ساعت ۹ شب خانه بوده، از اینکه الان همسرش ساعت ۱۱ شب به خانه می‌آید، ناراحت می‌شود. خیانت در واقع لغزش جنسی است، من به کارهای خارج از اصول جنسی می‌گویم خیانت و به کارهای خارج از بحث انتفاع جنسی، لغزش می‌گویم. بعضی رفتار‌ها هستند که چون فقط یک واکنش در شرایط خاص‌اند، نمی‌شود به آن‌ها خیانت گفت و اصلاً نباید در موردشان حرف زد و به آن‌ها کلید کرد. کسی که خودش نشان می‌دهد آدم متاهلی است و در رفتار و گفت‌وگوهایش حد و مرز دارد، هر چقدر هم در رابطه با جنس مخالف (البته در چارچوب عرف) آزاد گذاشته شود، موضوع خیانت نیست. اصولاً بعضی برخوردها بسیار گذرا هستند و هیچ قصد و غرضی پشتشان نیست.

خیانت از کجا آب می‌خورد؟

سرخوردگی‌های جنسی و عاطفی:

بالاخره اگر من در خانه حرف محبت‌آمیز نشنوم، مثلاً در محیط کار کسی پیدا می‌شود که به من محبت بکند.

عدم مدیریت مرد:

وقتی که مرد احساس سکان‌داری در خانه ندارد یا زنی در آن خانه وجود دارد که مرد در کنار او احساس مرد بودن ندارد. بیشتر حس هم‌خانه‌بودن دارد. زن باید به مرد احساس سکان‌داری بدهد. مرد هم باید مردیت خودش را داشته باشد.

عصبانیت:

یک اختلاف مختصر می‌تواند آدم‌هایی را که درگیر شرایط محیطی دیگر هم هستند به سمت خیانت ببرد. گاهی زوجین از سر لجبازی برای اینکه به طرفشان نشان بدهند هنوز هم توانایی جذب آدم‌های جدید را دارند؛ دست به خیانت می‌زنند. دیالوگ رایج این‌جور وقت‌ها این است که «دیدی می‌تونم بهتر از تو رو هم گیر بیارم؟»

برای اعتماد به نفس دوباره:

گاهی آدم‌ها در محیط‌هایی به این نتیجه می‌رسند که هنوز هم توانایی لازم برای شکارچی بودن را دارند.

ترس از میانسالی :

آدم‌ها وقتی متوجه می‌شوند که با دوران میانسالی فاصله چندانی ندارند، گاهی می‌خواهند برای آخرین بار، لذت‌های دوران جوانی را تجربه کنند. البته روابطی که بر اثر این ترس شروع می‌شوند عموماً جدی و پایدار نیستند.

کاهش هیجان رابطه اصلی:

کاهش هیجانات مهم‌ترین دلیل شناخته شده برای خیانت‌هاست که خودش به اندازه همه دلایل بالا حرف دارد. نمودار هیجان در روابط نکته‌های ظریفی دارد. رابطه اصلی که با ازدواج آغاز می‌شود، به دلیل رسمی بودنش و همچنین آشنایی‌های پیش از ازدواج، در شروع هیجان کمتری دارد. اما یک رابطه ممنوعه با هیجان خیلی زیادی شروع می‌شود.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *