معرفی طرحوارهها و طرحواره درمانی – حوزه بریدگی و طرد
درمانهای روانشناختی به شیوههای گوناگونی انجام میگیرند و شکل و کاربرد هر یک از آنها با توجه به موقعیت، مشکل بیمار و تیپ شخصیتی او متفاوت است.
در واقع هر درمانگر علیرغم آگاهی از روشهای درمانی، روی یک یا دو شیوه درمان روانشناختی تمرکز کرده و تخصص خود را برای آن به کار میگیرد.
طرحواره درمانی
طرحواره درمانی از جمله درمانهای طولانی مدت است که برای بیماران اجتنابی که حاضر به رویارویی با مشکل خود نیستند بسیار کاربرد دارد و عموما برای افرادی مناسب است که به CBT جواب نمیدهند.
طرحوارهها شامل الگوهای فکری، احساسی، عاطفی و بدنی میشوند که درون هر فرد وجود دارند. مهمترین مسئلهای که در طرحواره درمانی مطرح میشود، نیازهای هیجانی مراجع است که در قدم اول درمانگر تلاش میکند این نیازهای هیجانی را برآورده کند و میبایست در این مسیر نسبت به مراجع پذیرا و صبور باشد. در قدم بعدی درمانگر راههای برآورده کردن نیازهای هیجانی را به مراجع میآموزد.
مهمترین علل به وجود آمدن طرحوارهها را میتوان در عومل زیر جستوجو کرد:
_ عدم پاسخ مناسب به نیازهای هیجانی
_ ارضای بیش از اندازه نیازهای هیجانی
_ صدای درونیسازی شده والدین از دوران کودکی
حوزه اول طرحوارهها
اولین حوزه طرحوارهها، حوزه بریدگی و طرد است. بریدگی و طرد زمانی به وجود میآید که فرد احساس محبت، عشق، پذیرش و احترام را به طور کامل و به انداز لازم از جانب والدین خود دریافت نکرده است.
کودکی که بارها از سوی خانواده طرد و یا با انتقادات شدید روبهرو شده است، کودکی که با طلاق والدینش مواجه شده، کودکی که تصور میکند هیچ نوع جذابیتی ندارد (حتی اگر یک احساس کاذب باشد) و … در حوزه بریدگی و طرد قرار میگیرد.
کودکانی که با بریدگی و طرد مواجه میشوند، در بزرگسالی این احساس را دارند که نیازشان نسبت به محبت، عشق و دوست داشتن، تعلق خاطر و ثبات برآورده نمیشود.
طرحوارههای حوزه بریدگی و طرد به چند دسته گوناگون تقسیم میشوند که هر یک ویژگیهای مخصوص به خودشان را دارند:
۱. طرحواره محرومیت هیجانی
محرومیت هیجانی طرحوارهای است که در آن نیاز فرد به محبت، حمایت و راهنمایی ارضا نمیشود. چراکه این دسته از نیازهای او در کودکی بدون پاسخ ماندهاند و یا به شکل ناقص پاسخ داده شدهاند.
این افراد به عنوان افراد پرتوقع عاطفی شناخته میشوند و به صورت دائمی از دیگران انتظار دارند نیازهای عاطفی آنها را پاسخ دهند. نکته مهم درباره افرادی با طرحواره محرومیت هیجانی این است که اغلب به سوی کسانی جذب میشوند که نیازهای آنها را برآورده نمیکنند و دوستشان ندارند. کسانی که والدین افسرده و معتاد دارند یا پدر و مادر آنها چندان از وضعیت کودک اطلاع ندارند و یا به خاطر زیاد بودن تعداد بچهها رسیدگی و توجه کامل به آنها برایشان ممکن نیست، اغلب با این طرحواره مواجه میشوند.
۲. طرحواره رهاشدگی
رهاشدگی طرحواره شایع حوزه بریدگی و طرد است. در این طرحواره، بیمار معتقد است که افراد مهم زندگیاش بیثبات، غیرقابل پیشبینی و اعتمادناپذیرند و به زودی او را رها میکنند.
همچنین بیماری که با طرحواره رهاشدگی درگیر است تصور میکند نزدیکان و افرادی که دوستشان دارد، در هر لحظه در معرض خطر هستند و امکان دارد بمیرند. حتی در بسیاری از موارد احساس میکند که آنها قصد دارند او را رها کنند و به شخصی دیگری علاقهمند شوند.
این افراد با حسادت شدید روبهرو هستند و عموما نسبت به ادامه دادن رابطه خود دچار شک و تردید میشوند. بیمارانی که به طرحواره رهاشدگی دچارند، حس تملکگرایی بالایی دارند و به کنترلگری روی میآورند. نکته قابل توجه این است که اگر پاسخ مناسب و مورد انتظارشان را نسبت کنترل کردن به دست نیاورند، خشم زیادی را تجربه میکنند.
ریشه شکلگیری این طرحواره را میتوان در عوامل زیر جستوجو کرد:
_ فوت یکی از والدین و از دست دادن آنها (بهویژه زیر سن ۱۱ سالگی)
_ بیماری پدر و مادر و بستری شدن آنها در بیمارستان
_ شاغل بودن مادر و دوری از کودک
_ دعوای مستمر پدر و مادر و وجود فضای ناامن روحی در خانه
_ مهد کودک رفتن کودک و جدایی طولانی مدت از مادر و پدر
۳. طرحواره نقص و شرم
در این طرحواره فرد همیشه تصور میکند که در مهمترین جنبههای شخصیتی خودش ناقص و بیارزش است و در نظر افراد مهم زندگی خود، به عنوان فردی منفور، نامطلوب و آزاردهنده تلقی میشود.
کسی که دارای طرحواره نقص و شرم است اعتقاد دارد که اگر دیگران شخصیت واقعی او را بشناسند، او را رها میکنند.
ویژگی مهم این افراد، اعتمادبهنفس پایین، احساس بیعرضگی، خجالتزدگی اضطراب بالا همراه با علائم فیزیکی مانند تعریق زیاد است. کسانی که با این طرحواره درگیر هستند، زمانی که مورد تحسین و تشویق قرار میگیرند، احساس شرم زیادی را تجربه میکنند و معتقدند که لایق این تحسین و تشویق نیستند. معمولا بیدلیل و در موارد غیرضروری عذرخواهی میکنند و نگران اتلاف وقت دیگران هستند.
ریشههای شکلگیری و ایجاد طرحواره نقص و شرم را میتوان در مواردی مانند موارد زیر دید:
_ والدین سرزنشگر
_ والدین کنترلگر
_ والدینی که تحملپذیری بسیار اندکی نسبت به کودکی فرزندان خود دارند و دلشان میخواهد فرزندانشان هر چه زودتر بزرگ شوند.
۴. طرحواره انزوای اجتماعی
انزوای اجتماعی تنها طرحوارهای است که در بزرگسالی شکل میگیرد و فرد دائما احساس میکند که با دیگران متفاوت است و به گروه خاصی تعلق ندارد.
این طرحواره شبیه به اختلال شخصیت اجتنابی و اسکیزوئید است که فرد در آن به ندرت عضو گروههای مختلف میشود. علاقهمندی شغلی این افراد به کارهایی که به صورت تکنفره و به تنهایی انجام میگیرد بسیار زیاد است و ترجیح میدهند به طور مستقیم با دیگران ارتباط نداشته باشند. آنها بیشتر به سمت کسانی جذب میشوند که شبیه به خودشان هستند و از ارتباط گرفتن با دیگران دوری میکنند.
ریشه این طرحواره در تفاوتهای جسمی_کلامی مانند لهجه، لکنت زبان، تن صدا و همچنین تفاوتهای فرهنگی با دیگران دیده میشود. انزوای اجتماعی برخلاف طرحوارههای دیگر ارتباطی به والدین ندارد و اغلب در نوجوانی شکل میگیرد.
۵. طرحواره بیاعتمادی / بدرفتاری
کسانی که طرحواره بیاعتمادی / بدرفتاری دارند، به جزییات توجه زیادی میکنند و معتقدند اگر من مواظب خودم نباشم، دیگران به من آسیب وارد میکنند و یا از من سوءاستفاده میکنند.
آنها وقایع پیرامون خود را به شکل خاصی درک میکنند و حالتهای آنها در موارد شدید به پارانوئید یا وسواس جبری تبدیل میشود. این افراد به طور دائم در حال طرحریزی یک نقشه هستند و در روابط خود بسیار محتاطانه عمل میکنند. همیشه سعی میکنند از دیگران خرده اطلاعاتی داشته باشند تا به کمک آن از خودشان محافظت کنند و معمولا برای اینکه موقعیت خودشان را حفظ کنند و از سوی دیگران ضربه نخورند، افراد دیگر را تخریب میکنند.
ریشه این طرحواره در موارد زیر جای میگیرد:
_ مورد تجاوز قرار گرفتن در کودکی (خصوصا زیر سن ۱۱ سالگی)
_ مورد تنبیه عاطفی یا جسمی قرار گرفتن (مثل کتک خوردن از والدین یا قهر کردن پدر و مادر با آنها)
_ بیاهمیت بودن نیازهای آنها در خانواده
_ داشتن والدینی که مدام به کودک هشدار میدهند از خودش در برابر دیگران مراقبت کند.
طرحواره درمانی اقیانوس پهناوری را در برمیگیرد و تاثیر زیادی بر درمان مشکلات روانشناختی دارد.