اختلال وسواس چیست؟
وسواس و افکار مزاحم یک فشار فکری است برای ادامه یک فکر یا یک عمل که فرد به غیرمنطقی بودن آن واقف است اما قادر به توقف آن نیست. وسواس را میتوان یك ایده، فكر، تصور، احساس یا حركت مكرر یا مضر دانست كه با احساس اجبار و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه غیرعادى و نابهنجار بودن رفتار خود است. روانشناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نِوروزهاى شدید مىدانند كه تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب میکند و او را در سازگارى با محیط دچار اشكال مىسازد.
روانكاوان نیز وسواس را نوعى غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفى مىكنند و آن را حالتى مىدانند كه در آن، فكر، میل، یا عقیدهاى خاص، كه بیشتر اوقات اشتباه است آدمى را اسیر خود مىکند، آن چنان كه اختیار و اراده را از او سلب میکند و بیمار را وامىدارد كه حتى رفتارى را برخلاف میل و خواستهاش انجام دهد و بیمار هر چند به بیهودگى كار یا افكار خود آگاه است اما نمىتواند از قید آن رهایى یابد. قبل از آنکه به سراغ درمان وسواس برویم بهتر است انواع وسواس را بشناسیم .
انواع وسواس
۱. وسواس فکری
وسواس فکری یعنی فکری که فرد علیرغم میل خود مرتباً در ذهن خود به آن مشغول است و قادر به رهایی از آن نیست و همیشه سعی دارد به نتیجهای برسد که چنین نتیجهای هیچ وقت حاصل نمیشود. در نتیجه فرد در مسایل و امورات زندگی خود نمیتواند هیچ تمرکزی داشته باشد. وسواس فکری میتواند در ارتباط با وقایع گذشته و یا کارهایی که در حال حاضر در دست اقدام دارد را شامل شود اما هیچ وقت به هیچ نتیجه عملی نرسد. نمونههایی از وسواس و افکار مزاحم میتوان بیان کرد عبارتند از:
اندیشه درباره بدن:
در این نوع بخشى زیادی از مشغولیت ذهنى بیمار متوجه بدن اوست. او مرتباً به پزشك مراجعه مىكند و در صدد بهدستآوردن دارویى جدید براى سلامت بدن است.
رفتار حال یا گذشته:
مشغولیت فکری در رابطه با اینکه مثلاً چرا در گذشته آن کار را كرده؟ آیا حق داشته است یا نه؟ و یا اینکه کاری که میخواهد انجام دهد درست است یا نه؟ یا تصمیمات او درست یا غلط است؟
در رابطه با اعتقادات: گاهى فكر وسواسى زمینه اعتقادى دارد. مسایلى در زمینه خوبی و بدی، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را به خود مشغول مىدارد.
افکار افراطى:
افکار مداوم در مورد اتفاقات ناگوار، نگرانی در مورد مرگ نزدیکان و عزیزان، در ذهن خود مرتباً صلوات فرستادن به این دلیل که مبادا کم باشد و یا درست صلوات نفرستاده باشم، ضرب یا تفریق اعداد در ذهن بطور مکرر اما بدون قانعشدن و غیره. بنابراین وسواس فکری یعنی یک فشار حسی و یا یک حس اجباری که باعث میشود فرد وسواسی افکاری را بدون نتیجه ادامه بدهد و معمولاً به سختی قادر به توقف آن هستند و شاید هم هیچ وقت نتوانند آن را متوقف کنند در نتیجه بیشتر تسلیم آن گردند.
۲. وسواس فکری عملی
یعنی فشار فکری (اجبار) که فرد را به انجام و یا تکرار یک عمل وامیدارد. شستن دست به کرات با وجود اینکه میداند این عمل غیرمنطقی است اما قادر به توقف آن نیست. گاهی اوقات یک فرد وسواسی ساعتهای طولانی در حمام میماند. گاهی اوقات وسواس فکری عملی بسیار خطرناک است مثل وسواس اقدام به خودکشی و دگرکشی.
وسواس عملى به شكلهاى گوناگون خود را بروز مىدهد كه ما به نمونهها و مواردى از آن اشاره مىكنیم:
شستشوى مكرر:
این بیمارى نزد زنان رایجتر است.
رفتار منحرفانه:
نمونه آن اجبار برای دزدى است و در افرادى دیده مىشود كه هیچگونه نیاز مادى ندارند.
دقت وسواسى:
نمونهاش را در منظم كردن بیش از اندازه وسایل است.
شمردن:
مثل شمردن پله اصرار بر این كه اشتباهى در این امر صورت نگیرد.
راه رفتن:
راه رفتن اجبارى است. شخص از این سو به آن سو راه مىرود و اصرار دارد كه تعداد قدمها معین و طبق ضابطه باشد.
علل وسواس (فکری یا عملی)
اگر چه عوامل ژنتیکی در همه اختلالات و بیماریهای جسمانی و روانی زمینهساز است اما کمتر بیماری است که به خودی خود بروز نمایند مگر آنکه عوامل آشکارسازی وجود داشته باشند تا بیماری بروز نماید. به اعتقاد من، از جمله عوامل وسواس و افکار مزاحم، افسردگی است و خود افسردگی هم به دلیل وقایع تلخ و ناگوار زندگی، عدم اعتماد به نفس و کمرویی و همچنین طرز تفکر و توقعات فرد از محیط میتواند عامل به وجود آورنده وسواس باشد.
آدلر، وسواس را ناشی از «احساس بیکفایتی» میدانست. وی عقیده داشت که وقتی کودکان به خاطر وجود والدینی بیش از اندازه مسلط یا حمایتکننده، از پرورش احساس «کفایت» در خود باز میمانند در آنها حالاتی موسوم به عقده حقارت شکل گرفته و به طور ناهشیار به آداب و تشریفات وسواسی روی میآورند تا برای خود «قلمرویی» ایجاد کنند که بر آن کنترل داشته و بتوانند احساس سودمندی و کفایت کنند. آدلر بیان میدارد که عمل وسواسی به شخص این امکان را میدهد تا بالاخره بر «چیزی» تسلط داشته باشد. معمولاً وسواس همگام با بلوغ در افراد پایه گرفته و تدریجاً رشد میكند. واگر در آن هنگام شرایط براى درمان مساعد باشد بهبودهاى نسبى و دورهاى پدید میآید وگرنه بیمارى سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایى كه خود بیمار به ستوه مىآید.
همچنین بررسیهاى علمى نشان میدهد كه وضع هوشى افراد وسواسی در سطحى متوسط و حتى بالاتر از حد متوسط است.
تجارب نشان دادهاند آنهایى كه در زندگى شخصى حساسترند امكان ابتلایشان به بیمارى وسواس بیشتر است و غلبه وسواس بر آنها زیادتر است. در بین فرزندانى كه والدینشان معمولاً محكومشان مىكنند این بیمارى بیشتر دیده مىشود.
پیامدهای وسواس و افکار مزاحم
تصور کنید فردی که هجده ساعت در حمام به شستشوی خود مشغول است. چه وقت و انرژی مفیدی را از دست میدهد یا فردی به این دلیل که حتی اگر از یک متری سطل آشغال رد شود احساس میکند که ممکن است نجس یا کثیف شود هیچ وقت منزل را ترک نکند. یا خانم خانهداری پس از یک مهمانی همه لوازم را باید بشوید و موارد اینچنینی بسیار. که صدماتی را به خود و اطرافیانش وارد میکند. بنابراین پیامد وسواس و افکار مزاحم به معنی تخریب زندگی خود فرد و اختلال و سلب آسایش و آرامش برای دیگران میباشد و بسیار پیامدهای مخرب دیگر که شرایط بیماری را وخیمتر و بدتر میکند.
درمان وسواس و افکار مزاحم
وسواس و افکار مزاحم قابل درمان است. اما عواملی چون شخصیت فرد وسواسی، شدت وسواس بیمار، میزان انگیزه بیمار برای درمان و همچنین چگونگی بکارگیری فنون درمان توسط درمانگر و غیره میتواند در درمان انواع وسواس اثرگذار باشد. از جمله روشهای درمانی که در درمان وسواس و افکار مزاحم بکار گرفته میشود؛ دارو درمانی، مشاوره روانشناسی و رواندرمانی است.