بررسی سبک های مقابله ای در طرحواره ها
وجود طرحوارههای ذهنی و نقشی که هر یک از آنها در تجربیات زندگی ما دارند، غیرقابل انکار است و بخش مهمی از زندگی و الگوهای رفتاری، احساسات و تفکر ما را تعیین میکنند.
اما در مقابل هر طرحواره یک شیوه مواجهه به کار گرفته میشود که در هر فرد با دیگری کاملا متفاوت است. این را میتوان در رفتارها و سبکهای مقابلهای میان دو فرزند یک خانواده دید. در حالیکه یکی از فرزندان در مقابل طرحوارههای خود به شکل منفعلانه عمل میکند و خودش را به آن میسپارد، خواهر یا برادر او رفتار سرکشانهای را بروز میدهد و مقابلهبهمثل میکند.
سبکهای مقابلهای برای انطباق طرحوارههایی به کار میروند که انسان از آن استفاده میکند تا مجبور به تجربه هیجانهای شدید نشود. درحالیکه این کار بیش از پیش باعث تداوم طرحوارهها میشود و در واقع به ماندگاری آنها کمک میکند.
نکته مهم برای سبکهای مقابلهای این است که سبکهای مقابلهای در طول زمان ثابت نمیمانند اما اغلب از یک نوع هستند. برای مثال بدون اینکه حتی یک سبک مقابلهای برای فرد کاربرد داشته باشد و او را به نتیجه درستی برساند، همیشه از یک نوع سبک مقابلهای در برابر مشکلات و طرحوارههای خود استفاده میکند.
انواع سبکهای مقابلهای
سبکهای مقابلهای را میتوان به سه دسته تقسیم کرد که معمولا افراد آنها را با توجه به چیزی که در کودکی از آن پاسخ گرفتهاند و همچنین با توجه به بافت خانوادگی و ویژگیهای شخصیتی خود انتخاب میکنند.
سبک مقابلهای تسلیم
سبک مقابلهای تسلیم به عنوان تاییدی برای طرحواره به کار میرود. در این سبک فرد طرحواره خود را به شکل مستقیم احساس میکند. خلقوخو و ویژگیهای شخصیتی هر فرد نیز در انتخاب سبکهای مقابلهای او تاثیرگذار است. برای مثال کودکی که با ویژگی درونگرایی شناخته میشود، سبک تسلیم را انتخاب میکند.
تسلیم شدن باعث میشود که شرایط ناگوار و ناخوشایند کودکی، به دوران بزرگسالی منتقل شود و به این صورت فرد برای مواجهه با شرایط جدید، دچار خمودگی، ناتوانی و درماندگی میشود.
سادهترین مثال برای توضیح شرایط سبک مقابلهای تسلیم این است که یک فرد با طرحواره وابستگی، از هرگونه شرایطی که زمینه استقلال او را فراهم کند، دور میشود و خودش را در برابر وابستگی به شکل تمام و کمال تسلیم میکند.
سبک مقابلهای اجتناب
فردی که سبک اجتناب را انتخاب میکند و به کار میگیرد، در تلاش است به گونهای زندگی کند که طرحواره هیچوقت فعال نشود و در ناآگاهی زندگی میکند. رفتارهایی که این فرد برای مقابله انتخاب میکند، اغلب پرخطر و برای نادیده گرفتن طرحوارههای خودش است.
رفتارهایی مانند مصرف مواد مخدر، روابط جنسی پرخطر و بیبند و بار و حتی عدم شرکت در فرآیند درمان، از ویژگیهای مهم افرادی است که اجتناب را انتخاب میکنند. در بسیاری از موارد در روند درمان و زمانی که فرد نسبت به خود و طرحوارههایش آگاه میشود، از ادامه درمان کنارهگیری میکند؛ زیرا تحمل درد کشیدن را ندارد.
سبک مقابلهای جبران افراطی
در سبک مقابلهای جبران افراطی، فرد با طرحوارههای خود مقابله میکند و میجنگد. در واقع فرد با به کار بردن این سبک، در تلاش است که خود و دیگران را متقاعد کند که خلاف آنچه در ذهن او میگذرد، واقعی است!
این سبک مقابلهای به صورت آگاهانه و از طریق فکر، احساس و رفتار و روابط بین فردی و به جهت جنگ با طرحواره انتخاب میشود. در این سبک فرد نسبت به بد بودن رفتار خود آگاه است اما هیچ رفتار جایگزین درستی برای آن ندارد.
افرادی که به مقابله و جبران افراطی با طرحوارههای خود روی میآورند، به تدریج توانایی اعتماد به دیگران را از دست داده و به افرادی شدیدا آسیبپذیر تبدیل میشوند. جبران افراطی برای پوشاندن ضعفها و ساخت تصویری از یک انسان قوی به کار میرود که ترجیح میدهد از مشکلات و طرحوارههای حقیقی زندگی خود فرار کند.
مسیر درمان طرحوارهها و سبکهای مقابلهای آن توسط بیمار، بسیار پیچیده است و نیاز به درمانگری دارد که در این مسیر صبور باشد.
مهمترین نکاتی که در اتاق درمان برای سبکهای مقابلهای وجود دارد، موارد زیر هستند:
_ افرادی که از سبک اجتناب استفاده میکنند، ممکن است با جلو رفتن درمان از ادامه آن منصرف شوند. چراکه از تحمل دردها و یادآوری اتفاقات ناخوشایند فرار میکنند.
_ افرادی با سبک مقابلهای تسلیم، همان کودکانی هستند که همچنان به دنبال درد و رنجهای قدیمی میروند.
_ کسانی که جبران افراطی را به عنوان یک سبک مقابلهای برای طرحوارههای خود انتخاب میکنند، برخلاف ظاهر قوی و یا حتی خشنشان، به شدت آسیبپذیر و شکننده هستند.
_ معرفی طرحوارهها و سبکهای مقابلهای برای افراد عام کار درستی نیست. زیرا ممکن است به بدتر شدن حال آنها منجر شود.
_ طرحواره درمانگر میبایست به خوبی نیازهای هیجانی مراجع را بشناسد و در ابتدا آنها را برای او برآورده کند. سپس به مراجع آموزش دهد که به تدریج خودش پاسخگوی نیازهای هیجانی خودش باشد.