درمان اتیسم
اکثر پژوهشها نشان میدهند که رویکرد رفتاری تنها مدلی است که موثر بودن آن در کودکان مبتلا به اتیسم به گونهای تجربی به اثبات رسیده است.
برای شکل دادن رفتار در کودکان تکنیک پاسخهای خود به خودی کودکان اوتیستیک میتواند مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال یک صدای ساخت نایافته میتواند به وسیله پاداش و تقلید گفتار درمانگر به لغات قابل فهم، گسترش یابد. تکنیکهای تغییر رفتار زمانی موفقیتآمیزتر هستند که محیط قابل کنترل باشد، بسیاری از پژوهشها نیز نشان میدهند که بهترین نتایج از کاربرد چنین برنامهای در مورد جنبههای خاصی از رفتار در آزمایشگاه با محیطهایی که به طور خاصی فراهم آمده است کسب میشود.در حالی که روشهای ویژه تغییر رفتار به عنوان رفتاردرمانی اثر برجستهای در اصلاح گفتار و مهارت خودگردانی افراد اوتیستیک داشته و به نوبه خود باعث پیشرفت در سازگاری اجتماعی آنها گردیدهاند و رفتار درمانگران نیز گزارش میدهند که میتوان با استفاده از این شیوهها پیشرفتهایی در کودکان اوتیستیک به وجود آورد، از مزایای دیگر این روش آن است که میتوان آن را در کمترین زمان به صورتی شایسته به والدین، معلمان و دستیاران آموزش داد.
مطالعاتی که بر فرایندهای ادراکی کودکان اوتیستیک متمرکزند، مطرح میکنند که کودکان در الگوهای ادراکی یا نظمبخشی به آنچه تجربه میکنند دچار می شود، مشکل است. یک کودک اوتیستیک ظاهراً طالب همانندی در زندگی بوده، برای پاسخ به محرک بیرونی یک راه قالبی را انتخاب میکند و در مورد فرایندهای درونی نیز راهی قالبی برای پاسخ برمیانگیزند. از نظر کودک اوتیستیک امنیت عبارت است از پیشبینیپذیر بودن محیط
فراهم ساختن خدمات اجتماعی و آموزشی و خانوادگی
اکثر کودکان مبتلا به اتیسم نیازمند مدارسی ویژه هستند. هرچند بهتر است که این کودکان ضمن زندگی در میان خانواده خود به مدارس ویژه روزانه فرستاده شوند. در صورتی که کودک به علت شدت اختلال خود نتواند در خانه بماند، علیرغم احتمال تشدید کنارهگیری اجتماعی کودک در فضای این موسسات، مراقبتهای شبانهروزی ضروری است. تهیه امکانات آموزشی و مراقبت در موسسات، معمولاً از طریق خدمات ویژه عقبماندههای ذهنی، بهتر تامین میشود . خانواده کودک مبتلا به اتیسم نیز برای مدارا با رفتار پریشان ساز و ناراحتکننده کودکان خود و کمک به آنها در جهت استفاده از استعدادهای باقیماندهشان احتیاج به کمک، حمایت و تشویق مداوم دارند. والدین باید بیاموزند چه پاسخهایی را از کودک بخواهند و چه پاسخهایی را غیر قابل قبول بپندارند، چگونه آغازگر تعامل با کودک باشند تا مسیر مثبتی را طی کند، چگونه رفتارهای جدید را به کودک یاد بدهند، چگونه رفتار صحیح را پاداش دهند، چه واکنشی در برابر نادرست از خود نشان دهند و کوتاه سخن آنکه چگونه تغییرات مثبت را در رفتار کودک خود حفظ کنند. با در نظر گرفتن این مهم به همراه در دسترس نبودن کادر حرفهای مورد نیاز و فراهم ساختن موقعیتی که هرچه بیشتر منطبق با شرایط خانه است و با توجه به ضعف آشکار رویکردهای غیررفتاری، بهتر است به جای درمان در جاهایی که کمتر جنبه طبیعی دارند، این فرایند در خانه سازمان داده شود. این گونه درمان و در نظر گرفتن والدین به عنوان درمانگر به نگرشهای رفتاری محدود نمیشود، ولی درمانگران رفتاری بیش از سایر چشماندازها، کارورزی والدین را با عمل درآمیختهاند.
در افزایش انگیزش، درمانگران کودکان مبتلا را بر میانگیزند تا به وارسی اسباببازیها و وسایل آموزشی بپردازد و هرگاه که کودک به چنین فعالیتهایی علاقهمند شد او را تشویق میکنند که وسایل را به سبکی مناسب به کار گیرند و موضوعات جدید را کشف کنند. درمانگران برای برانگیختن رشد شناختی کودک مبتلا به اتیسم ، مهارتهای ارتباطی و بیانی را به او آموزش می دهند و به او تقلید غیرکلامی، رنگها، شکلها و سایر موارد را یاد میدهند و سرانجام برای اصلاح کارکرد حرکتی- ادراکی کودک تمرینهایی برای اصلاح آگاهی بدنی کودک و تطابق حرکتی او به کار میگیرند تا مسایلی مانند نزدیکی، دوری، تطابق دست و چشم و تعادل آموخته شود.
منبع: روانشناسی مرضی کودک (۱۳۸۸)، تالیف: دکتر فرح لطفی کاشانی، دکتر شهرام وزیری. نشر: ارسباران