درمان کارآمدی هیجان
نتیجه درمان کارآمدی هیجانی چه خواهد بود؟
به جای آنکه توسط هیجاناتتان مانند اضطراب و استرس، خشم، غم و … کنترل شوید و طاقتتان تمام شود یاد بگیرید که چگونه به هیجاناتتان مثل امواجی نگاه کنید که بالا و پایین میروند و به این وسیله تحمل آنها برایتان آسانتر خواهد شد.
بتوانید قسمتهای مختلف هیجاناتتان شامل: افکار، احساسات، حسهای بدنی و امیالتان را بشناسید. با شناخت؛ آنها دیگر رمزآلود و دور از دسترس نخواهند بود.
میتوانید یاد بگیرید که هیجاناتتان را به جای دورکردن از خود تجربه کنید.
میتوانید یاد بگیرید که لحظه بحرانی انتخاب برای عمل را شناسایی کرده، بر اساس ارزشهایتان عمل کنید تا زندگیتان غنی شود.
میتوانید ارزشهای اصلیتان را بشناسید و بدانید که وقتی از نظر هیجانی درگیر شدهاید، به طور مثال غمگین هستید، چگونه میخواهید آنها را نشان دهید.
یاد میگیرید که در لحظات آشفتگی هیجانی بر اساس ارزشهایتان و نه هیجاناتتان رفتار کنید.
میتوانید راهبردهای جدیدی را برای مدیریت هیجان حتی در شرایطی که آنها بسیار شدید هستند؛ یاد بگیرید.
آگاهی هیجانی
هیجانات چه هستند؟
هیجانات نشانههایی هستند که به شما کمک میکنند که به افکاری که در مغزتان اتفاق میافتد پاسخ دهید.
مغز انتقالدهندههای زیست شیمیاییای تولید میکند که این انتقالدهندهها سبب ایجاد هیجانات در ما میشوند، این هیجانات ما را تشویق میکنند که دست به انتخاب بزنیم. به طور مثال هیجانی که به عنوان اضطراب میشناسیم به ما کمک میکند تا از خطر اجتناب کنیم. خشم به ما کمک میکند که در زمانی که احساس میکنیم مورد تهدید قرار گرفتهایم واکنش دفاعی نشان دهیم. غم به ما کمک میکند که در زمان فقدان و مشکلات راهکار کنارهگیری را برگزینیم .
از زمان تولد، مغز شگفتانگیز ما تکامل یافته تا ما را از آسیب مصون نگه داشته و سبب شود که زنده بمانیم.
این به این معنی است که در هر زمان مغز ما احساس کند که با خطری که آسایشمان را تهدید میکند مواجه هستیم، هر کاری که میتواند برای ارسال پیام هیجانی که به ما انگیزه دهد از خودمان محافظت کنیم، انجام میدهد . ممکن است پاسخهایی با نام تسلیم، فرار، و حمله را شنیده باشید.
هر یک از این سه، پاسخهای متداول به هیجانات شدید هستند. گرچه این سیستم هیجانی برای زندهماندن و نجات بشر در طول تاریخ سازگارانه بوده است، اما در موقعیتهایی که خطر مرگ وجود ندارد، سازگارانه نیست. زیرا در طول زمان ممکن است در مغز ما یک سوگیری ضمنی منفی به وجود آید که سبب شود محیط اطرافمان را به صورت منفی ببینیم و همین موضوع، باعث ایجاد اضطراب در شرایطی که موقعیتها اصلاً تهدیدکننده نیست می گردد؛ به این صورت که حتی زمانی که تهدید فوری وجود ندارد بدن ما ممکن است منقبض شود و حالت حمله به خود بگیرد و ذهن ما بر روی آن چیزی که احتمالاً ممکن است به ما آسیب برساند، تمرکز کند. زمانیکه این اتفاق میافتد، ترس دیگر برای زنده ماندن ما مفید نیست .
در چنین حالتی ما زمان و انرژیمان را به جای اینکه به زندگی کردن اختصاص دهیم برای دفاع کردن صرف میکنیم. درمان کارآمدی هیجانی میتواند به ما کمک کند که به هیجاناتی که با مرگ و زندگی در ارتباط نیستند به طور مؤثر و کارآمد پاسخ دهیم.