شناسایی و درک طرحواره ها

شناسایی و درک طرحواره ها

لیست زیر از طرحواره‌های فردی تجدید نظر شده در دو دهه گذشته است. ما همچنین خلاصه‌ای از نتایج را تهیه کرده‌ایم که عمدتاً از یانگ و آرنث گرفته شده‌اند. طرحواره به پنج دسته تقسیم می‌شوند به نام دامنه‌ها: (بریدگی و طرد؛ خودگردانی و عملکرد مطلق؛ محدودیت‌های مختل؛ گوش به زنگی افراطی و دیگر جهت‌مندی).

این دامنه مشکلات دلبستگی را نشان می‌دهد. بین فقدان ایمنی و قابلیت اطمینان در روابط بین فردی ارتباط وجود دارد. فردی که به شدت روی این طرحواره‌ها فعال است نمی‌تواند به دیگران اطمینان و تکیه کند. چیزی که از دست رفته انتظار هر گونه قابلیت اطمینان، پشتیبانی، همدلی و احترام از دیگران است. او ممکن است از یک خانواده بیرون بیاید که در آن با شیوه‌ای سرد و غیرحمایتی رفتار شده است. ممکن است حاصل نبود حمایت‌های احساسی و یا حتی مراقبت‌های اولیه ضروری باشد. یا مراقبت‌کنندگان در خانواده غیرقابل پیش‌بینی، بی‌علاقه و یا سوء‌استفاده‌گر بوده‌اند.

رهاشدگی: او انتظار دارد کسانی را که با آن‌ها دلبستگی عاطفی دارد از دست بدهند. مهم‌تر از همه اینکه دیگران غیرقابل اعتماد و غیرقابل پیش‌بینی هستند. تمام روابط صمیمی در نهایت پایان خواهد یافت. او معتقد است که شریک زندگی‌اش او را ترک خواهد کرد یا می‌میرد.

بی‌اعتمادی: او متقاعد شده است که دیگران در نهایت از او استفاده خواهند کرد. آنچه او انتظار دارد صدمه دیدن، فریب خوردن یا تحقیر است.

محرومیت هیجانی: او معتقد است که دیگران نیازهای اصلی او را نخواهند دید. این شامل نیازهای فیزیکی او و نیاز او به همدلی، محبت، حمایت، همدمی و مراقبت‌های احساسی است. شایعترین اختلال از همدلی و حفاظت است.

نقص و شرم: او احساس ناتمام و بدی می‌کند. همانطور که دیگران می‌دانند او بهتر است، نقص‌هایش کشف خواهد شد. سپس آن‌ها هیچ کاری با او ندارند. هیچ کس او را ارزشمند و دوست داشتنی نمی‌یابد. او با قضاوت دیگران مخالف است. حس شرم همیشه وجود دارد.

جدایی اجتماعی، بیگانگی: او احساس می‌کند که از سایر نقاط جهان جدا شده است، متفاوت از دیگران است و در هیچ جا جای نمی‌گیرد.

این فرد معتقد است که قادر به کار کردن و اجرای مستقل نیست. او ممکن است از یک خانواده باشد که همواره به او می‌چسبیدند و او را آزاد نمی‌گذاشتند. او بطور کامل محافظت شده بود. و بارها دلسرد و ترسانده شده است.

وابستگی – بی کفایتی: او قادر به انجام مسئولیت‌های عادی نیست و نمی‌تواند به طور مستقل عمل کند. او در موقعیت های مختلف وابسته به دیگران است. او ممکن است دارای کمبود اعتماد به نفس لازم در تصمیم‌گیری و حل مشکلات برای انجام کاری باشد. بطور خلاصه دارای احساس ناتوانی کامل است.

آسیب‌پذیری به خطر، ضرر و بیماری: او متقاعد شده است که در هر لحظه ممکن است چیزی وحشتناک رخ دهد و هیچ حفاظتی وجود ندارد. هر دو فاجعه پزشکی و روانشناختی ترس دارند. او اقدامات احتیاطی فوق‌العاده‌ای می‌کند.

خود تحول‌نیافته-گرفتار: او با یک یا چند مراقب او مشغول به کار است. از آنجا که به رابطه متصل شده است، نمی‌تواند هویت خود را توسعه دهد. گاهی اوقات این ایده را دارد که بدون شخص دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد. او ممکن است خود را خالی و بدون اهداف احساس کند.

(شکست) دستیابی به موفقیت: او متقاعد شده است که نمی‌تواند در تحصیلات، ورزش و یا هر چیزی که ارزش دارد، در سطح مشابه همتایان خود قرار گیرد. او احساس حماقت، نادان و بی‌عدالتی می‌کند. او حتی نمی‌خواهد به موفقیت برسد زیرا اعتقاد راسخی دارد که به هیچ وجه این امر محقق نخواهد شد.
فرد دارای مرزهای نامناسب، فقدان حس مسئولیت و تحمل ضعیف از ناکامی است. او در تعیین اهداف طولانی‌مدت واقع‌بینانه خوب نیست و با دیگران مشکل دارد. شاید او از یک خانواده بیرون آمد که راهنمایی‌های کوچکی را ارائه می‌دادند یا به او احساس برتری نسبت به بقیه دنیا می‌داد.

استحقاق: او فکر می‌کند که نسبت به دیگران برتر است و حق خاصی دارد. او نیازی به پیروی از قوانین عادی اجتماعی و یا انتظارات عادی جامعه نمی‌بیند. او می‌تواند بدون در نظر گرفتن دیگران، آنچه را که می‌خواهد انجام دهد. موضوع اصلی در اینجا قدرت و کنترل وضعیت و افراد است. در او به ندرت همدلی وجود دارد.

خودانضباطی ناکافی: او نمی‌تواند هر گونه سرخوردگی در دستیابی به اهدافش را تحمل کند و به سرعت تسلیم می‌شود. او ظرفیت کمی برای سرکوب احساسات یا تحریکات دارد. ممکن است که او در تلاش برای اجتناب از هر مورد ناراحت‌کننده‌ای به هر کاری دست بزند.

اطاعت: او خود را با اراده دیگران همراه می‌سازد تا از عواقب منفی تصمیم خود جلوگیری کند. این امر می‌تواند همراه با انحلال بیشتر نیازهای عاطفی او باشد. او فکر می‌کند که خواسته‌ها، نظرات و احساسات او برای دیگران مهم نیست که اغلب منجر به خشم خفیفی می‌شود و پس از آن از طریق علائم غیرفعال و تهاجمی یا روانشناختی بیان می‌شود.

ایثار: او به طور داوطلبانه و به طور مرتب نیازهای خود را قربانی کسانی می‌کند که آن‌ها را ضعیف‌تر می‌بینند. اگر او برای پاسخگویی به نیازهای شخصی خود اقدام کند، احتمالاً احساس گناه می‌کند. حساسیت زیاد نسبت به درد دیگران بخشی از شخصیت نمایان اوست. در بلندمدت او ممکن است احساس ناراحتی نسبت به کسانی که مراقبت کرده است داشته باشد. این فرد همیشه نیازهای دیگران را در نظر می‌گیرد و برآورده کردن نیازهای خود را سرکوب می‌کند. او این کار را برای دریافت عشق و تصدیق می‌کنند. پس‌زمینه خانواده او اغلب از عشق مشروط است. نیازها و وضعیت والدین از آنچه که برای کودک اهمیت دارد، اولویت بیشتری داشته است.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *