افزایش صمیمیت زوجین – قسمت ۴
ادامه مقاله افزایش صمیمیت زوجین – قسمت ۳
تمرین ۹
۱- سعی کنید و به مواقعی که عصبانی هستید توجه کنید؛ آیا عصبانتیتان متناسب با موقعیت است؟ آیا واقعاً هیجانی است که دارید؟ چه هیجانات دیگری را ممکن است داشته باشید؟
۲- اگر عصبانی هستید توجه کنید که آیا در ذهنتان در حال قضاوت کردن هستید؟ اگر این طور است سعی کنید قضاوت کردن را کنار گذاشته و به هیجانات دیگری که ممکن است داشته باشید، توجه کنید. به موقعیت توجه کرده و واکنشتان را توصیف کنید (البته طبیعی است که این کار برایتان سخت باشد، این کار را به خاطر کنار گذاشتن قضاوت میباشد).
۳- اگر عصبانیتتان واقعاً متناسب با موقعیت است، سعی کنید آن را توصیف نمایید بدون این که از کلمه عصبانیت استفاده کنید. برای مثال بگویید: این کار واقعاً من را به دردسر انداخته یا میاندازه یا من این را دوست ندارم.
۴- به عصبانیتتان توجه کرده و از آن به عنوان علامتی مبنی بر این که در حال افتادن در یک دردسر بزرگ هستید، استفاده کنید و سعی نمایید راه دیگری را شناسایی کنید به عنوان مثال یک هیجان اولیه را شناسایی کرده و توجهتان را روی آن متمرکز کنید.
تمرین ۱۰
۱- تمرین کنید که میزان اهمیت کارها را قبل از اینکه از همسرتان بخواهید آنها را انجام دهد، اول برای خودتان تعیین کنید و در مقیاس ۰ ـ ۱۰۰ آن را تعیین نمایید که صفر تعیین کننده کماهمیتترین و ۱۰۰ تعیینکننده مهمترین فعالیتی است که در سال گذشته مدنظر داشتهاید.
۲- به چگونگی ابراز خواستهها و تمایلاتتان توجه کنید. آیا همسرتان میتواند از طرز بیان شما بگوید که آنچه میخواهید برایتان کماهمیت است یا پراهمیت؟
تمرین کنید که شدت بیان را با اهمیت اهدافتان هماهنگ کنید.
تمرین ۱۱
۱- تعدادی از مکالماتتان را در نظر بگیرید توجه کنید که چطور تُن صدا، تنش، حالت بدن و صورتتان با کلامتتان هماهنگ است.
۲- قبل از آغاز یک ارتباط در مورد آن موقعیت فکر کنید: آیا اکنون زمان خوبی برای من و همسرم است؟ آیا احتمال وجود حواسپرتی وجود ندارد؟ آیا از نظر جسمی، آمادگی داریم (خیلی گرسنه، خسته یا ناراحت نسیتم؟) تنها اگر زمان مناسبی است شروع کنید.
۳- صحبتتان را به شیوه موثرتری آغاز کنید. قبل از اینکه سر صحبت را باز کنید، ابتدا مطمئن شوید که همسرتان موضوع گفتگو را دوست دارد.
تمرین ۱۲
۱- به این فکر کنید که همسرتان آخرین دفعهای که با هم صحبت کردید، چه احساسی داشت. احساسات او از چه نظر درست و منطقی بود؟
۲- آخرین دفعهای که از دست همسرتان ناراحت بودید را به خاطر بیاورید. سعی کنید قضاوتها و پیش داوریتان را کنار بگذارید و احساسات و خواسته او را بفهمید. واضح است که همسر شما دیوانه نیست. پس احساسات او باید به نوعی درست باشد، چگونه ممکن است؟
۳- سعی کنید به خواستهها، افکار، احساسات و آنچه که همسرتان انجام میدهد، توجه کنید (هم در اوقات شادی و هم در اوقات ناراحتی). فرض کنید تجربه یا رفتار او به نوعی درست است، آیا میتوانید چگونگی آن را بفهمید؟ نیازی نیست که چیزی بگویید، فقط این کار را تمرین کنید.
۴- سعی کنید رفتار گذشته چند هفته قبل، یا چند ماه قبل همسرتان را درک کنید. آیا میتوانید دلیلی درستی آن رفتارها را پیدا کنید.
۵- زمانی که از دست همسرتان ناراحت هستید، سعی کنید بفهمید که چقدر پیشداوریها، احساسات و قضاوتهای شما مانع از این میشود که درست بودن رفتار او را درک کنید. سعی کنید با استفاده از مهارتهای ذکر شده، برانگیختگی هیجانی خود را کاهش داده و پیشداوریها را کنار بگذارید. در این صورت، آیا درک احساسات، آرزوها، افکار و اعمال همسرتان آسانتر نیست؟