ذهنیت کودک آسیب پذیر – قسمت ۱
یکی از اصلیترین ایدهها در طرحواره درمانی این است که ما ذهنیتهایی (بخشهایی از شخصیت ما که در واقعیتهای مختلف فعال میشوند.) داریم. بطور مثال بسیاری از ما ذهنیت والد پرتوقع داریم که بخشی از ماست؛ که ما را به سختی به سمت موفقیت سوق میدهد و از آنجایی که این ذهنیت ما را به سختی به سمت جلو میراند میتواند منجر به استرس و یا فرسودگی میشود. زیرا کنار آمدن، با این خواستههای درونی بسیار دشوار است.
یک بخش دیگر مهمترین بخش طرحواره درمانی ذهنیت کودک آسیبپذیر است که ما آن را مریم کوچولو، محمد کوچولو (و برای من ماندانا کوچولو) مینامیم و این همان بخشی است که همه آسیبپذیریهای ما، غمهایمان، ترسهایمان، تنهاییهایمان، احساس رهاشدگیمان و احساس مورد آزار قرار گرفتن را در خود جای داده. به طور مثال اگر والدین شما در کودکی به شدت انتقادگر بودند. این بخش احساس نقض و شرم میکند.
اگر یکی از والدین شما را ترک کرده باشد به واسطه طلاق یا مرگ کودک آسیبپذیر شما احساس رهاشدگی میکند و به عنوان یک بزرگسال حساسیت بسیار زیادی به ترک شدن و رها شدن توسط کسانی که دوستشان دارید خواهید داشت.
در طرحواره درمانی برای ما بسیار مهم است که این بخش از وجود شما این ذهنیتتان را شناسایی کنیم و به آن کمک کنیم که احساس محافظت، امنیت و مراقبت بکند. در حقیقت ما به دنبال این هستیم که آن بخش از نیازهای شما را که درکودکی برآورده نشده برآورده کنیم. پس اگر پدر و مادر غیر قابل اعتماد و بی ثباتی داشتید به عنوان درمانگر شما بسیار مهم است که با ثبات و قابل اعتماد باشیم.
اگر یکی یا هر دو والد شما سرد بودند من به عنوان طرحواره درمانگر تلاش میکنم که مهربانتر باشم. از این طریق به شما کمک میکنم که احساس آرامش بیشتر، قدرت بیشتر، اعتماد بنفس و امنیت بیشتر داشته باشید و بسیار جادویی است که پژوهشها نشان میدهد این مکان امن در اتاق مشاوره برای شما باعث مرهم گذاشتن بر روی عمیقترین و حساسترین زخمهای میشود.