طرحواره ها و نیازهای دوران کودکی (قسمت ۲)

طرحواره ها و نیازهای دوران کودکی (قسمت ۲)

ادامه قسمت اول

برخی از کودکان کاملاً شکست خورده‌اند. حتی نیازهای اساسی آنها نیز ارضاء نشده‌ است. آن‌ها همواره عشق مشروط را دریافت کرده‌اند و محبت پایداری ندیده‌اند. علاوه بر این، از آن‌ها در برابر سوء استفاده جنسی نیز مواظبت نشد؛ ممکن است در معرض خشونت خانوادگی قرار گرفته و هیچ‌گونه انضباط یا راهنمایی نیز دریافت نکرده باشند. همچنین ممکن است شاهد وارونه شدن نقش‌ها بوده باشند، طوری که والدین انتظار داشتند بچه‌ها از آنها حمایت کنند یا حتی برای مراقبان بزرگسال خود پدر و مادری کنند. این امر منجر به آنچه می‌شود که با عنوان کودکِ «والد» شناخته می‌شود. برخی از والدین حتی زمانی که نیازهای خودشان ارضاء نمی‌شود کودک خودشان را سرزنش می‌کنند. چنین تجاربی به فقدان امنیت، ایمنی و عزت‌نفس اضافه می‌شود.

کودکانی که در خانه‌های پر هرج و مرج بزرگ می‌شوند تبدیل به بزرگسالانی با نقایص هیجانی و دارای احساس خصومت می‌شوند. مورد سندی را در نظر بگیرید:

سندی آخر هفته به مسابقۀ رالی می‌پردازد. او در مواقع بسیاری در آستانۀ حوادث ناگواری بود و یک تصادف شدیدی هم داشت که خوش شانس بود زنده ماند. در یکی از مواقع نادری که او به تأمل در مورد خود پرداخت، گفت: «هیچ چیزی واقعاً رضایت‌بخش نیست، اما سعی می‌کنم حواسم را پرت کنم»

هارگریو مشاهده کرد فردی که دوران کودکی آشفته‌ای دارد یا با خشم و یا احساس استحقاق، یا احتمالاً هر دوی این موارد رشد خواهد کرد. این موضوع باعث ایجاد حس روانی می‌شود. آنها ممکن است به لحاظ هیجانی در دوران کودکی باقی بمانند و نیازهای ناهشیار خود را برون‌ریزی کنند. یک بزرگسال آسیب‌دیده وقتی وارد رابطه‌ای می‌شود تقریباً هر کاری می‌کند تا محبت و مراقبت مورد نیازش را کسب کند. این امر می‌تواند منجر به رفتارهای مخربی همچون دستکاری کردن، تهدید، و سوءاستفاده شود. این موضوع با عنوان «استحقاق مخرب» شناخته می‌شود.

شما چطور با این تاریخچه مواجه می‌شوید؟ در مورد آنچه «روی صحنه» و آنچه «پشت صحنه» اتفاق می‌افتد فکر کنید. بازیگران در فیلم‌های دراماتیک (و در اینجا منظور ما بزرگسالان) رفتارهای مخربی را از طریق دستکاری کردن، تهدیدات، سوءاستفاده و بی‌پروایی جنسی بازی نشان می‌دهند. رفتار بد مشهود است. اما این تنها رفتار مقابله‌ای در جلوی صحنه است. در پشت صحنه، پشت این لایۀ رفتار خودمحورانه طرحواره‌های نامشروط و جراحات کهنه‌ای وجود دارند.

رفتار مقابله‌ای ناسازگارانه‌ای که امروز وجود دارد اغلب مبتنی بر یادگیری دوران کودکی است: افراد معمولاً آنچه که به بهترین نحو حتی اندکی از نیازهایشان را ارضاء می‌کنند انجام می‌دهند. به عنوان یک کودک، تسلیم شدن یا غلبه کردن، کنترل کردن و یا تهدید کردن موفق‌تر از نشان دادن آسیب‌پذیری و ضعف بود (زمانی که شرایط دشوار می‌شود زمان آن است تا خودی نشان داد).

این امر می‌تواند سرنخ واقعی این موضوع باشد که چرا یک فرد در نشان دادن رفتار ضداجتماعی خود احساس موجه بودن آن را دارد. چرا؟ پاسخ این است که این فرد بزرگسال به لحاظ هیجانی هنوز هم به عنوان یک کودک در تلۀ پویایی‌های خانوادگی گرفتار است. به طور طبیعی، نتیجۀ آن یک بی‌ثباتی عمیق در زندگی و روابط فرد خواهد بود. این مسئله، موضوعِ رویارویی با برنامه‌های پنهان است. آنچه که در دوارن کودکی مؤثر بوده احتمالاً مناسب زندگی بزرگسالی در شرایط مختلف نیست. این یکی از دلایلی است که ما در نهایت به جای یافتن روشی سازگارانه برای زیستن با سبک‌های مقابله‌ای دوران کودکی خود سازگار می‌شویم.

ما چند کلمه در مورد خشم و استحقاق صحبت می‌کنیم. خشم ممکن است با سوء استفادۀ کلامی، تهدیدات، خشونت، یا هر ترکیبی از آنها برونی‌سازی شود. همچنین ممکن است با افسرده کردن خود یا اعمال خودمخربی همانند جرح بدن، پرخوری، یا تلاش‌ برای خودکشی درونی‌سازی شود. مشخصاً، این موضع برای اعضای خانواده و هر کسی که با فرد ارتباط نزدیکی دارد بسیار استرس‌زاست، در نتیجه باید به این موضوع رسیدگی کرد.

شاید داشتن احساس استحقاق نیز به همان اندازه مخرب باشد. این موضوع به شکل افراطی زیر ابراز می‌شود: «آنچه متعلق به من است برای من است و آنچه متعلق به توست نیز مال من است!». استحقاق معمولاً خودمحورانه یا خودشیفته است. همچنین ممکن است در پسِ آن احساس شرم وجود داشته باشد، همراه با فرضیاتی از قبیل «من ارزش عشق را ندارم» و «اگر برای گرفتن حقوقم نجنگم، هیچ کس نگران من نخواهد بود.» در فرض دوم، استحقاق جبرانی برای طرحوارۀ زیربنایی نقص/شرم است. تفاوت بسیاری وجود دارد اگر شما قادر باشید تا در مورد صورت مسئله قضاوت نکنید و بتوانید صحنه‌های پنهان نقص/شرم را در نقاب فرد شناسایی کنید. برای برخورد با افراد خودشیفته‌ای که اجتماعی نشده‌اند و اینکه به آنها بگویید شما نقش روی صحنۀ آنها را دوست ندارید اما جنبۀ آسیب‌پذیر پشت صحنۀ آنها را می‌پسندید، راه طولانی در پیش خواهید داشت.

تأمل کنید: آیا می‌توانید هیچ‌گونه زمینۀ نیرومندی را در اینجا بیابید؟ اگر متوجه دوران کودکی معیوب خود شدید، چه چیزی دربارۀ خودتان آموختید؟ آیا شواهدی از خشم یا استحقاق را می‌بینید؟ آیا می‌توانید هستۀ آسیب‌پذیر را در درون پوسته‌ای سخت احساس کنید؟

ادامه دارد …

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *